حرکت عرضی و عمقی
بحثمان درمورد درجۀ سوم رغبت بود؛ رغبت اهل شهود. گفتیم خصوصیت رغبت این است کسی که رغبت دارد آن چیزی را که مورد انتظارش است میبیند. آن چیزی که به آن آرزو دارد را میبیند؛ مشاهده میکند. ما یاد گرفتیم که عرضی میخواهیم حرکت کنیم. ولی دین ما یک چیز دیگر میفرماید. دین به ما میگوید حرکتتان حرکت عمقی باشد. حقیقت را ببینید. با چشم حقیقتبین نگاه کنید. اگر کسی با چشم حقیقتبین نگاه کند همۀ مشکلاتش حل میشود. الان اگر میبینید که هر کسی در هر جای عالم یک مشکلی دارد بهخاطر این است که از بالا نگاه نمیکند. اگر هر شخصی حقیقت وجودی خودش را نگاه کند، اگر از دید خدا نگاه کند، از دید خدا همۀ عالم را نگاه کند، اگر این کار را بکند، یعنی حقایق- «اَللّهُمَّ اَرِنَا الْاَشْياءَ كَما هِی»[1]؛ خدایا حقایق عالم را به من نشان بده. در این صورت همهچیز برایش حل میشود. الان دلیل اینکه آمریکا با ایران جنگ دارد چون حقیقت عالم را نمیبیند. اگر حقیقت عالم را ببینید میبینید که ایران پیروز میشود. امامزمان( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) إنشاءالله خواهد آمد. وعدهای که امامزمان( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) داده، اهلبیت( علیهم السلام ) دادند، امام( رحمة الله علیه ) داده، حضرت آقاK و همۀ علماء داده اند، امامزمان( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) خواهد آمد و جهان را یکپارچه تحت تسلیم خدای تعالی در خواهد آورد. اگر این را ببینند دیگر اذیت نمیکنند. کور هستند. نمیخواهند ببینند. میشود ببینند.
شک در قرآن
در آیۀ شریفه میفرماید: «ذَٰلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ ۛ فِيه»[2]؛ معنایش یعنی اینکه قرآن کریم جای شک و شبهه ندارد. و الا خیلیها در قرآن شک میکنند. ولی مسئله این است که قرآن جای شک و شبهه ندارد. اگر کسی چشم دلش را باز کند، ذرهای شک در دلش نخواهد بود. با تمام هستیاش قرآن را قبول میکند. تسلیم میشود. همۀ عالم همینطور است. مثلاً شعرا و عرفا را نگاه کنید. مثلاً بعضی از شعرا یا نویسندگان شکاک هستند. بعضیها اهل عشق هستند. بعضیها اهل معرفت هستند. بعضیها یکپارچه شعرشان شهود است. این بهخاطر چیست؟ آن کسی که شکاک است وجودش ضعیف است. این «لا اَدریّون»، آنهایی که میگویند ما نمیدانیم، میگویند یک چیزهایی هست که ما نمیدانیم. مثلاً میپرسند خدا چیست؟ میگویند ما چه میدانیم. قیامت چه خبر است؟ ما چه میدانیم. قضا و قدر چیست؟ ما چه میدانیم. مشکل از خودشان است. و الا خدا دیگر «أَ یَکُونُ لِغَیْرِکَ مِنَ الظُّهُورِ مَا لَیْسَ لَکَ حَتَّی یَکُونَ هُوَ الْمُظْهِرَ لَکَ مَتَی غِبْتَ حَتَّی تَحْتَاجَ إِلَی دَلِیل»[3]. همیشه هست. خدا نیاز به دلیل ندارد.
معرفت در ذات
رفتند محضر پیغمبر اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم ) گفتند یا رسول الله «صَف لَنا رَبَّک»[4]؛ خدایت را توصیف کن. آقا نمیدانیم خدا چیست؟ «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد، اللَّهُ الصَّمَد، لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَد، وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَد»[5]. بله در ذات نمیشود تفکر کرد. چون ذات فوق تعقل حکیم و فوق شهود عارف است. ذات دست یافتنی نیست. ولی آیا نمیشود به ذات معرفت پیدا کرد؟ میشود. پس این اسماء و صفات خدا چیست؟ با اسماء و صفات خدا میشود خدا را شناخت. «هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ ۖ هُوَ الرَّحْمَٰنُ الرَّحِيم»[6]. علامه طباطبایی( رحمة الله علیه ) در نهایهالحکمۀ میفرماید: خدای تعالی در هیچ صفتی شریک ندارد. حالا این را دو جور میشود برداشت کرد. بعضیها گفتند یعنی اینکه مثلاً خدا عالم است یعنی مثل این است که علم دارد. ما چه میدانیم که علم چیست. یعنی مثل این است که علم دارد. خدا قادر است یعنی مثل افراد قدرتمند – مثل این است که قدرت دارد. و الا معلوم نیست چیست. بعضیها اینطور میگویند. بعضیها خیلی زیباتر میگویند. میگویند یعنی علم بینهایت است. یعنی تمام موجودات عالم از خودشان هیچ علمی ندارند و اگر علمی هست یک ذرهای از تجلی علم خداست و علم خدا بینهایت است. وقتی علم خدا بینهایت است دیگر شریک ندارد. بینهایت است یعنی همهجا را پر کرده. «لَا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ»[7]. یک جایی نمیتوانی نشان دهی بگویی علم من. علمِ خداست. قبل از اینکه علم شما باشد علم خداست. نوری که زمین را روشن میکند قبل از اینکه مال زمین باشد مال خورشید است. اگر کسی بگوید مال زمین است اشتباه کرده. نورِ ماه را اگر کسی بگوید مال ماه است، اشتباه کرده؛ مال خورشید است. وقتی یک حقیقتی اطلاق داشت دیگر نمیشود به کسی نسبتش داد. اگر میگوییم خدا قادر است نه اینکه نمیتوانیم بشناسیم او را. نه خیر. همۀ قدرتها از اوست. به به. این بالاترین شناخت است. چرا نمیشود شناخت؟ «مَن عَرَفَ نَفسَهُ فَقَد عَرَفَ رَبَّه»[8]. کسی که خودش را بشناسد خدای خودش را میشناسد. پس میشود شناخت.
ذکر خدا
حالا ممکن است از آن طرف بگوییم «مَن عَرَفَ نَفسَه»، هیچکس نمیتواند خودش را بشناسد، پس خدا را هم هیچکس نمیتواند بشناسد. ولی درست این است که ما خودمان را میتوانیم بشناسیم، تا حدی. نه قائل به تعطیل محض بشویم نه تنزیه. لذا بالاترین اذکار خدا آن اذکاری است که هم نفی دارد و هم اثبات. «لا إلهَ إلّا اللّه» را میگویند بالاترین ذکر خداست. یکی از ادلهاش این است که هم دارای نفی است و هم اثبات. « لا إلهَ إلّا اللّه». پس بنابر این رغبت یعنی اینکه انسان دنبال آن چیزی که هست را ببیند. مکاشفه کند. مشاهده کند. «اَللّهُمَّ اَرِنَا الْاَشْياءَ كَما هِی». اصحاب پیغمبر اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم ) هر روز صبح میپرسیدند چه خبر؟ چه اشکالی دارد. میپرسیدند چه خبر؟ آیا خبری از بالا برای شما رسیده؟ بله البته مشکافه را باید عرضه کرد بر عقل، عرضه کرد بر دین، عرضه کرد بر قرآن، عرضه کرد بر مکاشفۀ اهلبیت( علیهم السلام ). اگر مخالف اینها باشد باید زد به دیوار. ولی مکاشفهای که مطابق عقل باشد، مکاشفهای که مطابق شهود باشد، چه چیزی بهتر از این.
مبدأ انقلاب جهانی امامزمان ( عجل الله تعالی فرجه الشریف )
امام( رحمة الله علیه ) تمام مسیرش با مکاشفه بود. دلیل اینکه امام( رحمة الله علیه ) موفق شد حق الیقین بود نه یقین. نه حق الیقین بلکه حقیقت حق الیقین. یعنی آینده را میدید. به او نشان داده بودند که اسلام پیروز میشود. لذا آن جملهاش واقعاً زیباست که فرمود: مسئولین باید بدانند که انقلاب ما مبدأ انقلاب جهانی امامزمان( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) است. یعنی انقلاب امامزمان( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) چهل سال پیش شروع شده. الان حضرت آقا هم همینطور است. حضرت آقا میگوید 25 سال دیگر اسرائیلی در کار نیست. میبیند. من و شما باید با عقل ظاهربینمان فکر کنیم. ولی درستش این است که انسان اگر چشمش را چشم الهی کند، اگر قلبش را قلب الهی کند- رغبت یعنی همین. فرق رجاء و رغبت چیست؟ رغبت یعنی مکشوفش را، مشهودش را، مرغوب فیهاش را مشاهده میکند و حرکت میکند. چه زیبا است. رفتند محضر امیرالمؤمنین( علیه السلام ) عرضه داشتند خدا را میبینید؟ فرمود «لَم أعبُد رَباً لَم اَرَه»[9]؛ اصلاً خدایی را که نبینم عبادت نمیکنم. اصلاً چه کسی است که خدا را ندیده باشد. ابی عبدالله( علیه السلام ) میفرماید: کور باد چشمی که تو را نبیند. همه دیدند در دل و قلبشان. با چشم سَر که نمیشود ولی با قلب همه دیدند. چه کسی است که با خدا سخن نگفته باشد؟ همه با خدا سخن میگوییم. درد و دل اصلی همۀ ما، آن کسی که حلال مشکلات همۀ ما است، اول و آخر و ظاهر و باطن و وسط خداست. خدا خدا خدا. لذا ائمۀ ما، 124 هزار پیغمبر، همه آمدهاند برای مکاشفه و شهود. برای اینکه ببینند دستورات اسلام حق است. برای اینکه این را مکاشفه کنند و ببینند. الان داریم میبینیم. تمام دنیا دارند عظمت اسلام را میبینند. چه کسی است که نبیند.
اهمیت طهارت
عرض شد که درجۀ سوم که رغبت اهل شهود است سه مرتبه دارد. یکی «وَ هِيَ تَشَرُّفٌ تَصحَبَهُ تَقيّة»[10]. یکی «وَ تَحمِلُهُ هِمَّةُ نَقيَّة»[11]. یعنی حامل این رغبت، ارادۀ پاکیزه باشد. ارادۀ طاهر باشد. هر چیزی باید پاک و طاهر باشد. «اَلطَّهُورُ نِصْفُ اَلْإِيمَان»[12]. «النِّظافَةُ مِنَ الایمان»[13]. نصف ایمان کم نیست. همیشه اول طهارتتان را درست کنید. طهارت خیلی مهم است. برای همین ببینید چقدر روی غسل سفارش شده در اسلام. آنقدر غسلهای مستحب زیاد است. خدا رحمتش کند استاد ما میگفت هر وقت میخواهید عبادت کنید، غسل کنید برای شادابی و طراوت و بَشّاشَّت برای عبادت. چقدر خوب است غسل برای نظافت و طهارت. هر چیزی باید طاهر بشود. اول همیشه ترک محرمات، ترک مکروهات، ترک مشتبهات. نقاوت، طهارت، تقوا خیلی مهم است. تقوا و نقاوت یعنی ما سوی الله را دور ریختن. یعنی تجلی خدا خود به خود میآید. مشکل ما این نیست که خدا درخشش ندارد. «وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا »[14]. خدا مثل خورشید دارد میدرخشد. مشکل ما این است که قلبمان پاک نیست. مشکل ما این است که قلبمان محل تعلقات است. خدا به دادمان برسد. مشکل ما این است که اوهام و خیالات وجودمان را پر کرده. مشکل ما این طرف است. خدا که مثل خورشید دارد میدرخشد همهجا. بیشتر این طرف را باید درست کنیم. البته نماز هم میخواهد. روایت دارد فرمود بدون نماز نمیشود. بدون عبادت نمیشود. بدون قرآن محال است. از همه بالاتر بدون معرفت محال در محال است. کار میخواهد. زحمت میخواهد. ولی مقدمهاش، چیزی که اهمیت مقدمی دارد چیست؟ نقاوت. طهارت. تقوا.
نشانۀ اردۀ خوب
بعد داشتیم نشانههای ارادۀ خوب را میگفتیم. ارادۀ نقی، ارادۀ پاک، ارادۀ طاهر، ارادۀ عالی. نشانههایش عرض میشد. رسیده بودیم به نوزدهمی که عدد «بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيم» است. تا نوزده را گفته بودیم. نوزدهم را از اینجا شروع کردند به اینکه ارادۀ پست چه ارادهای است؟ «تُعرَفُ الاشیاءُ بِأضدادِها»[15]. تا اینجا داشتند میفرمودند ارادۀ عالی چه نشانههایی دارد. همهاش هم اگر یادتان باشد با روایت عرض شد. الان میفرماید نوزدهم «مَنْ صَغُرَتْ هِمَّتُهُ بَطَلَتْ فَضِيلَتُه»[16]؛ کسی که همت او کوچک باشد فضائلش نابود میشود. این روایات معجزه است. نمیگوید فضیلت ندارد، همۀ عالم فضیلت دارند. یک سگ، سگ اصحاب کهف روزی چند پی مردم گرفت و مردم شد. یک سگ هم فضیلت دارد. همۀ عالم فضیلت دارد. «كلُّ مُولُودٍ يُولَدُ عَلَى الْفِطْرَةِ حَتى يَكُونَ اَبَواهُ»[17]؛ همۀ موالید بر فطرت الهی همۀ فضائل را دارند. به قول عرفا «ألکُلُّ فِی الکُل»؛ همهچیز در همهچیز هست. باید پیدایش کنیم. نمیگوید فضیلت ندارد. میگوید «بَطَلَتْ ». کسی که « مَنْ صَغُرَتْ هِمَّتُهُ »؛ کسی که همتش پایین است- اینکه همتش پایین است، دنبال چیست؟ دنیا. دینش را رها میکند. ایمانش را رها میکند. چهاردهمعصوم( علیهم السلام ) را رها میکند. قرآن را رها میکند. این همه عظمت را رها میکند میرود دنبال دنیا. میرود دنبال مادیات. میرود دنبال شهوات. میرود دنبال مقام طلبی. میرود دنبال جاهطلبی. میرود دنبال اوهام. میرود دنبال خیالات. همۀ اینها را رها میکند. این دون همتی- اصلاً دنیا یعنی پستترین. کسی که میرود دنبال دنیا میرود دنبال پستترین مرتبۀ عالم. اینکه رفت دنبال دنیا « بَطَلَتْ فَضِيلَتُه»؛ تمام فضایل وجودیاش را باطل میکند. روی آن مهر بطلان میزند.
ارادۀ ربانی
چرا « بَطَلَتْ فَضِيلَتُه»؟ عرفا نکتهای دارند خیلی معجزهآسا است. میفرمایند: تمام عالم از آن حیثیت که خود عالم است، خود معلول است، خود خلق است، خود مخلوق است، وقتی نگاهش کنی هیچ چیزی ندارد. معدوم است. اما از آن جهتی که از خدا است- الان شما ببینید انبیاء هرچه دارند چون وجه خدا هستند. امیرالمؤمنین( علیه السلام ) اگر میفرمایند «أَنَا الْأَوَّلُ، أَنَا الْآخِرُ ، أَنَا الظَّاهِر، أَنا الْبَاطِن»[18] چون وجه الله است. از آن حیثیت است؛ و الا خودش که چیزی ندارد. حضرت علی( علیه السلام ) را هم اگر بِما هُوَ هُوَ نگاه کنید هیچ چیزی ندارد. همت بلنددار یعنی ارادهات اردۀ ربانی باشد. اگر ارادهات ارادۀ ربانی باشد، اگر ارادهات ارادۀ الهی باشد همۀ اسماء و صفات خدا در دلت تجلی میکند. درست به عکس آن؛ اگر ارادهات خودت باشد، من باشد، شهوات باشد، مقامطلبی خودت باشد، مقامپرستی خودت باشد، نابود میشوی. « بَطَلَتْ فَضِيلَتُه». اصلاً هیچ چیزی نمیماند. اصلاً نیست. معدوم است. ما فی نفسه چیزی نداریم. لذا امیرالمؤمنین( علیه السلام ) در مناجات میفرمایند: «أَنَا الْجَاهِلُ الَّذِی عَلَّمْتَه»[19]. ذات امیرالمؤمنین امیرالمؤمنین( علیه السلام ) جهل است. جاهل است. ولی «عَلَّمْتَه»؛ خدا به او علم داده. بله البته علم امیرالمؤمنین( علیه السلام ) نهایت ندارد و وجه تام خداست. اما برای کیست؟ خدا. ما عاجز هستیم. قدرتی نداریم. قدرت برای خداست. همه از خداست. و همینطور بقیۀ اسماء و صفات. پس نوزدهم این بود «مَنْ صَغُرَتْ هِمَّتُهُ بَطَلَتْ فَضِيلَتُه» انسان به شکم و زیر شکم که اکتفا کند تمام فضائلش نابود میشود.
علت تمایل به فسق
بیستم «مَن دَنَت هِمَّتُهُ فَلا تُصحِبهُ»[20]؛ کسی که صغیر الهمت است همه رهایش میکنند. اصلاً باید رهایش کرد. مصاحبت با چنین کسی را بگذارید کنار. مصاحبت خیلی مهم است. اولین مصاحب، آخرین مصاحب، وسط، ظاهر، باطن خداست. «هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُم»[21]. چرا ما میرویم دنبال کسانی که خراب هستند؟ مجالسی که خراب هستند، کسانی که فاسد و فاسق هستند. چرا به آن طرف متمایل میشویم؟ چون مصاحب اصلی را نشناختیم. دوست اصلیمان را نمیشناسیم. «یَا حَبِیبَ مَنْ لا حَبِیبَ لَهُ یَا طَبِیبَ مَنْ لا طَبِیبَ لَهُ یَا رَفِیقَ مَنْ لا رَفِیقَ لَه»[22]. این را نمیشناسیم. این را باید درست کنیم. این را باید پیدا کنیم. پیدا است، من باید ببینم. «رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْك»[23]. نه اینکه خدا نبود. موسی میگوید خدایا چشم من را باز کن. کور است. موسی کور است، میگوید چشم من را باز کن. «رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْك». موسی یک زمانی پیغمبر نبود. یک زمانی آن مدارج را طی نکرده بود. فقط چهارده تا معصوم هستند که اول و آخر هستند. ظاهر و باطن هستند. همیشگی هستند. وجه تام هستند. ولی بقیۀ انبیاء یک زمانی نداشتند. بله امامزمان( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) فکر کنم سه روز بود که به دنیا آمده بود امام حسن عسکری( علیه السلام ) او را گرفت روی دست. قرآن را از حفظ خواند. تمام قرآن را. تمام فرقان را از حفظ خواند. تمام تورات و انجیل را از حفظ خواند. چهارده معصوم( علیهم السلام ) اینگونه هستند. ولی انبیاءِ دیگر اینگونه نبودند. انبیاءِ دیگر یک زمانی پیغمبر نبودند. یک زمانی چشم دلشان ضعیف بوده. لذا میگوید «رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْك». چشمِ دل من را باز کن. « أَنْظُرْ إِلَيْك»؛ به تو نظر کنم.
مقام اباالفضل العباس( علیه السلام )
حقیر یکدفعه در مدرسۀ مروی گفتم حضرت اباالفضل( علیه السلام ) مقامش از انبیاء و حضرت موسی و عیسی بالاتر است. مسخرهام میکردند! البته بعضیها. بعید میدانم کسی در مروی اندازۀ من سابقه داشته باشد. در بحث خارج و بحث این چیزها. ولی بعضیها میخندیدند و میگفتند مگر میشود حضرت اباالفضل( علیه السلام ) بالاتر از حضرت عیسی باشد؟ بعد من شعر امام( رحمة الله علیه ) در مورد حضرت معصومه( سلام الله علیها ) را خواندم. امام( رحمة الله علیه ) بعد از اینکه به حضرت معصومه( سلام الله علیها ) میفرماید تو فیض اقدس و مقدس هستی، نور انبیاء هستی، بعد از اینکه اینها را میگوید بعد میفرماید موسی و عیسی در مقابل تو دو تا طفل دبستانی هستند. این معرفت را ببینید، آن معرفت را هم ببینید. اهلبیت( علیهم السلام ) یک چیز دیگر هستند. یعنی موسی، عیسی، ابراهیم، نوح و آدم اینها همه آمدهاند برای اینکه چهارده معصوم( علیهم السلام ) بیایند. لذا آیت الله بهجت( رحمة الله علیه ) میفرماید- بعضیها میگویند- ببینید چقدر فرق است بین علما. خیلی از علما میگویند روایت «عُلَماءُ اُمَّتی أفضَل مِن أنبیاءِ بَنی إسرائیل»[24] ضعیف است. میگویند مگر میشود یک عالم از نبی بالاتر باشد؟ آیت الله بهجت( رحمة الله علیه ) میفرماید- اصلاً بحث نمیکند که سندش ضعیف است یا چه، میگوید دلیلش این است که سینۀ عالم آل محمد محل تجلی قرآن است ولی موسی و عیسی قرآن را درک نکرده بودند. تورات و انجیل بوده. الان شما فکر میکنید واقعاً حضرت آقا الان کاری که دارد میکند انبیاء بنی اسرائیل کردند؟ خود امام بالاخره دنیا را دارد زیر و رو میکند. تمام دنیا را با چه معارفی دارد آشنا میکند. این معارفی که دین ما آورده، کدام دین را آورده؟ بیاورید نشان بدهید. این معارفی که در دین ما هست، این معارفی که علامه حسنزاده( رحمة الله علیه ) در کتابهایش دارد، یک کتاب آسمانی غیر از قرآن بیاورید نشان دهید. نیست.
علت ضعف
«مَن دَنَت هِمَّتُهُ فَلا تُصحِبهُ»». اولین مصاحب خداست. چرا ما ضعف داریم؟ چرا ضعیف هستیم؟ چرا زمینخورده هستیم؟ چرا زخمی هستیم؟ چون در عبادت ضعیف هستیم. ارادهمان ضعیف است. در نماز شب ضعیف هستیم. شُل هستیم. باید قوی باشیم. ما خیلی ضعیف هستیم. غروب تنبلی میکنیم. غروب را فرمودهاند که «وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ الْغُرُوب»[25]. غروب که دیگر خواب نیستی. حالا سحر خواب میمانیم، غروب که دیگر خواب نیستیم. بلندشو قبل از اینکه خسته بشوی، مدام نرو در این فضای مجازی خودت را نابود کن. فضای مجازیای که اشتباه باشد نابود میکند قلب را. و الّا اگر در آن علم باشد خوش به حالت. ولی فضای مجازیای که اشتباه باشد نابود میکند انسان را. اراده را نابود میکند. الان داریم راجع به اراده صحبت میکنیم. بلکه اراده را تبدیل به ارادۀ شیطانی میکند. جهنمی میکند. ما ضعیف هستیم. باید قوی کنیم خودمان را. در نماز باید با اراده خودمان را قوی کنیم. در روزه، با نخوردن، ارادۀمان را قوی کنیم. در قرآن خواندن با اراده خودمان را قوی کنیم. در عباداتِ دیگر هم به همین شکل. اگر اینگونه شد مصاحبمان خدا میشود. «هُوَ مَعَکُم» میشود. مصاحبمان اگر مجالس معصیت باشد خب معلوم است چه میشود. ولی اگر مجالس اهلبیتی باشد، مجالس الهی باشد، اگر مصاحب ما اهلبیت و چهارده معصوم( علیهم السلام ) باشند معلوم میشود که معجزه میشود. این مصاحب خیلی اهمیت دارد. میگوید آقا من دوست دارم- از کجا؟ چه چیزی از شما نشان میدهد که دوست دارید خدایی بشوید و عالِم بشوید؟ باید عوض بشویم.
معیت با نظام
با نظام جمهوری اسلامی باید معیت داشته باشید. در روایت دارد کسی که برای امامزمان( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) نَفَس بزند- این نظام، نظام امامزمان( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) است. این نظام، نظام خداست. اگر نَفَس بزند، ثواب هفتاد سال عبادت را دارد. این مصاحبت خیلی مهم است. من نمیگویم مشکلات نیست، مشکلات هست، گرانی هست، سختی هست، ولی اگر نباشد بد است. عشقش به همین است. پس شهدا با چه چیزی به این مقام رسیدند؟ شهدا با شُل بودن و بیاراده بودن و سست بودن و با ضعف این مقام را کسب کردند؟ این مصاحبت خیلی مهم است. قدر این نعمت را بدانیم. از همۀ مصاحبتها بالاتر است. وقتی قدر این نعمت را بدانیم دیگر ما هم همان ثوابی که امام میبَرَد، ما هم میبریم. همان ثوابی که شهدا میبَرَند إنشاءالله به ما هم میدهند. این را یقین داشته باشید. این یک لقمه نان و پنیر بالاخره برای همه میآید و میرود دیگر. بالاخره انسان یک چیزی میخورد.
گنجشکروزی
امیرالمؤمنین( علیه السلام ) میفرمایند: مؤمن خالص نمیشود مگر «بِالمَوَتاتِ الأَربَع»؛ چهار تا مرگ. یکی مرگ سبز است. مرگ سبز یعنی سادهزیستی. ما معمولاً فراری هستیم؛ مینالیم. میگوییم خدایا چرا اینگونه شد وضع من، چرا آنگونه است؟ ولی در روایت دارد از سعادت مؤمن این است که گنجشکروزی باشد. ما سختمان است گنجشکروزی باشیم. گنجشکروزی بودن یعنی هر روز منتظر روزی است. ما معمولاً میلیاردر هستیم در بانکها. البته شوخی میکنم. مردم معمولاً میلیاردر نیستند. ولی خب به هر صورت در بانکها میخواهیم جمع کنیم. ولی اهلبیت( علیهم السلام ) اینگونه نبودند. اهلبیت( علیهم السلام ) گنجشکروزی بودند. حالا من نمیگویم گنجشکروزی باشیم. روایت هم داریم بعضیها مثل سلمان روزیِ یک سالش را جمع میکرد. در مورد امام صادق( علیه السلام ) دارد که گندم یک سالش را میخرید. بعد یک زمانی قحطی شده بود. همان را حضرت آورد در بازار فروخت. من نمیگویم حتماً ما هم گنجشکروزی بشویم. یعنی دیگر کلاً رهایش کنیم؟ نه. بالاخره تقدیر معیشت داشته باشیم. اما این را میخواهم عرض کنم. بالاخره نظام ما الحمدلله در کل خوب بوده از نظر مالی. وضعیت مردم به سختی دارد ولی میگذرد. ولی مهم این است که انقلاب ما انقلاب جهانی اسلام است. مهم این است که راه ما راه شهدا است. مهم این است که ما مصاحبت داریم با شهدا. مهم این است که ما مصاحبت داریم با چهارده معصوم( علیهم السلام ). مهم این است که ما مصاحبت داریم با خدا. این مهم است. این حقیقت ما است الحمدلله. «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّةِ المَعصومین عَلَیْهِمُ السَّلاَم». همین ملت شما هستید که إنشاءالله به امید خدا و به حول قوۀ الهی زمینۀ حکومت جهانی اسلام را فراهم کردید و إنشاءالله کاملش میکنید. شک نکنید. اصلاً شک ندارد. تمام دنیا اوضاع و احوالش مشخص است.
توسل
امشب عرض ادبمان خدمت مولا امام رضا( علیه السلام ) است. امشب شب شهادت ایشان به یک روایتی است. شب 23 ذی القعده. این ایام منصوب به مولا امام رضا( علیه السلام ) است. این ماه ماه امام رضا( علیه السلام ) است. آخرش شهادت فرزندش جواد الائمه( علیه السلام ) است. الان به یک روایتی شب شهادت وجود مقدس امام رضا( علیه السلام ) است. اول و یازدهم آن میلاد خواهر مقدس و نورانیاش حضرت معصومه( سلام الله علیها ) و خودش است. الان ایام زیارت مخصوصۀ امام رضا( علیه السلام ) است. اول که غذا میآوردند امام رضا( علیه السلام ) میفرمود بفرستید برای فقرا. بهترین و گل غذا را میفرستاد برای فقرا. بعد هم فرمود هر کسی بیاید زیارت من در سه جا، مهمترین جاهایی که انسان نیاز دارد میآیم کمکش. بعد فرمود من هر روز حواسم به شما هست. در مورد امامزمان( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) این امام باید هم امام رئوف باشد. در مورد امامزمان( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) دوشنبه و پنجشنبه روایت داریم اعمال ما به امامزمان( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) عرضه میشود. ولی در مورد امام رضا( علیه السلام ) فرمود من هر روز میآیم اعمال شما را نظاره میکنم. هر روز عرضۀ اعمال است. فرمود نظاره میکنم. برای آن کسانی که کار بد انجام دادند استغفار برای آن کسانی که کار خوب انجام دادند شکر و دعا میکنم. هر روز این کار را میکنم. چه مهربان است. بیخود نیست که میگوید «السَّلامُ عَلَیک أیُّهَا الإمامُ الرَئوف». جانم فدایش. چه امامی است. من یکبار فکر کنم رفته بودم صحن جمهوری یکی از بزرگوارها بود که سخنرانی میکرد. میگفت وقتی که میآیی مشهد، آقا رحمت خودش را برای شما سرازیر میکند. ببینید مهربانی امام رضا( علیه السلام ) چقدر است. در روایت دارد از زمانی که مثلاً تهران هستی، نیت میکنی بروی زیارت امام رضا( علیه السلام )، امام رضا( علیه السلام ) شما را در آغوش رحمت خودش میگیرد. از آن زمانی که نیت میکنی. چه جانی است این امام. ولی از همۀ امامها هم مظلومتر است. چون امامان دیگر معمولاً با یک معصوم بودند. ولی امام رضا( علیه السلام ) پیش چه کسانی بود. با چه کسانی زندگی میکرد. وقتی که مدینه تشریف میبردند مردم میگفتند آقا ولیعهد میخواهد بشود. آقا فرمودند: برای من گریه کنید. دستور داد برای من گریه کنید. چون این سفر من بازگشت ندارد. بعد هر جمعه از نماز جمعه که بر میگشت با بدن غبار آلود دستهایش را میگرفت بالا و میگفت خدایا مرگ مرا برسان. امام رضا( علیه السلام ) خیلی مظلوم است. بیخود نیست میگویند غریب الغربا. فرمود اباصلت من میروم پیش این ملعون. اگر دیدی برگشتم رَدا را کشیدم روی سرم، بدان که من را مسموم کردند. با من حرف نزن. اباصلت میگوید آقا رفت، لحظاتی بعد برگشت. دیدم ردا را کشیده روی سر مبارک. اما دیدم دارد به خودش از زهر میپیچد . . .
منابع
[1]. عوائداللئالي، ج 4، ص 132
خداوندا امور را آنگونه که هست به من نشان بده.
[2]. سورۀ بقره، بخشی از آیۀ 2
[3]. دعای عرفه
[4]. تفسير كنز الدقائق، ج ۱۴، ص ۵۰۶
[5]. سورۀ توحید، آیات 1 تا 4
[6]. سورۀ حشر، آیۀ 22
[7]. سورۀ سبأ، بخشی از آیۀ 3
[8]. بحارالانوار، ج ۹۲، ص ۴۵۶
[9]. اصول کافی، ج 1، ص 245
امیرالمؤمنین( علیه السلام ) در جواب آن شخص كه از آن حضرت پرسيد: «هَلْ رَأَيْتَ رَبَّكَ؟»؛ (آيا پروردگارت را ديده اى؟) فرمودند: «ما كُنْتُ أَعْبُدُ رَبّا لَمْ أَرَهُ.» من كسى نيستم كه پروردگارِ نديده را بپرستم.
[10]. منازل السائرین
[11]. همان
[12]. مستدرک الوسائل، ج ۱، ص ۳۵۷
[13]. مستدرک الوسائل، ج 1، ص 101
[14]. سورۀ شمس، آیۀ 1
[15]. هر چيزى را با ضد آن مىتوان شناخت
[16]. غرر الحکم، ج 1، ص 592
[17]. بحار الانوار، ج 3، ص 281
[18]. جامع الاسرار، ص 382، 383
[19]. دعای ابوحمزه ثمالی
[20]. غررالحکم، ص ۳۵۹
[21]. سورۀ حدید، بخشی از آیۀ 4
[22]. فرازی از دعای جوشن کبیر؛ فراز 59
[23]. سورۀ اعراف، بخشی از آیۀ 43
[24]. بحارالانوار، ج 2، ص 22
[25]. سورۀ ق، بخشی از آیۀ 9