درس اخلاق چهارشنبه 1401/03/18

قیام قانتین

بحث ما در مورد رجاء و رغبت بود. رجاء خدمتتان عرض شد. بعد گفتیم بالاترین مرتبۀ رجاء رغبت است. بعد فرق رغبت و رجاء این شد که ما به مَرجُوّ دست پیدا نکردیم؛ ولی به طرفش می‌رویم. به عشق اینکه به آن برسیم، به طرفش می‌رویم. خیلی از ما حالمان رجاء است؛ به امید می‌رویم. منتها اینکه ما به امید می‌رویم لازمۀ رجاء چیست؟ گاهی اوقات یأس هم به انسان دست می‌دهد. گاهی اوقات انسان زمین می‌خورد. گاهی اوقات بدبیاری دارد، گرفتاری دارد، مریضی دارد، پایین و بالا دارد. حتی خدایی ناکرده انسان ممکن است مرتکب گناه شود. اینها همه‌ هست. لذا نباید مأیوس شد. باید بلند شد و قیام کرد. «قُومُوا لِلَّه»[1]. باید قیام کرد. آن هم چه قیامی؟ «قَانِتِين»[2]. باید قیام کرد با عبودیت؛ با نوکری. با تمام هستی باید قیام کرد. از زمین خوردن اصلاً نترسید. چون ما باید بالاخره این راه را برویم. حالا اگر دو روز هم شیطان بیشتر بیندازتتان عقب، عقب‌تر می‌افتید. چرا انسان را یأس بگیرد. ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است. باید بلند شد. باید قیام کرد. بعد این رجاءها و این امیدها وقتی به هم وصل شوند، انوار الهی متصل می‌شوند به وجود. متصل که شد، رغبت درست می‌شود. دیگر همیشه با شما است.

 

توحید ذاتی / اثر زیارت عاشورا

قونَوی بهترین شاگرد محی‌الدین است. بعد از اینکه محی‌الدین می‌میرد، محی‌الدین را در خواب می‌بیند. بعد از اینکه صحبت‌هایی می‌کند با محی‌الدین، از او یک درخواستی می‌کند. می‌گوید به من توحید ذاتی مستمر بده. ببینید چه چیزی می‌خواهد. توحید ذاتی مستمر یعنی دیگر یک لحظه از من جدا نشود. همین که در زیارت جامعۀ کبیره می‌فرماید «وَ یُمَکِّن». یعنی تمکین. یا در- واقعاً زیارت عاشورا را ترک نکنید. من اول به خودم بعد به شما سروران عزیز عرض می‌کنم زیارت عاشورا معجزه است. اگر خداوند به ما فقط زیارت عاشورا را داده بود جا داشت که هیچ‌وقت نا امید و مأیوس نشویم. شما هر موقع بنشینید پای زیارت عاشورا تمام انبیاء، تمام اولیاء و هر کسی که زیارت کرده باشد امام حسین( علیه السلام ) را، چقدر ثواب برده؟ تمام ثواب‌های آنها را برای شما می‌نویسند. ببینید این زیارت عاشورا چیست. اصلاً فکرش را می‌توانید بکنید؟ ثوابِ تمام انبیائی که امام حسین( علیه السلام ) را زیارت کردند. تمام اولیاء و تمام انسان‌ها، مؤمنین و مؤمناتی که زیارت کردند برای شما می‌نویسند. چه کار می‌کند این امام حسین( علیه السلام ). چه اقیانوسی است. لذا توسل به امام حسین( علیه السلام ) ردخور ندارد. توسل به امام حسین( علیه السلام ) و گریه برای حضرت- اصلاً گریه هم نه، همین‌که غمِ، اصلاً غم هم نه، غبارِ غم- روایت می‌فرماید غبار غم شهادت امام حسین( علیه السلام ) و اصحابش بنشیند روی چهره‌ات تمام گناهانت را می‌بخشد. چه کار کرده این امام حسین( علیه السلام ). چه معجزه‌ای کرده. واقعاً هم معجزه کرده. یک علی اصغرش را ببینید. چه کسی دارد؟ تمام 124 هزار پیغمبر را ببینید؛ ندارند. یک علی اصغرش را ندارند. یک رقیه‌اش را ندارند. اصلاً یک نَفَس رقیه اش را که دارد؟ کسی تا به حال یک نَفَس غم آلودۀ حضرت رقیه را کشیده؟ نکشیده. دختر سه ساله‌ای که چهل منزل این را ببرند، بعد با کعب نیزه بزنند، بعد سر بابایش را ببیند. باید هم این ثواب‌ها را بدهند. می‌خواهم این را عرض کنم که اگر به ما فقط زیارت عاشورا را داده باشند چرا مأیوس بشویم؟ واقعاً امام( رحمة الله علیه ) خوش سلیقه بوده. بی‌خودی امام نشد. دخترش می‌گوید من می‌دیدم که در شبانه روز سه مرتبه زیارت عاشورایش ترک نمی‌شد. او می‌دانست که زیارت عاشورا چیست. برای همین هم دنیا را عوض کرد. بی‌خود که دنیا را عوض نکرد. با اینکه پانزده سال کنار قبر امیرالمؤمنین( علیه السلام ) زیارت جامعه خوانده. آیت الله جوادی آملی می‌گوید هر عالِمی یکی از ائمه در او تجلی کرده. امام( رحمة الله علیه ) را می‌گوید حسینی است. واقعاً هم امام( رحمة الله علیه ) حسینی بود. چه شجاعتی داشت. «وَ الشّجاعَةِ الحُسَینِیَّة»[3]. چه شجاعتی داشت. امام یکی از حرف‌هایش این است که اگر تمام اینهایی که می‌گویند درود، من را طرد کنند یک قایق می‌خرم در دریا داد می‌زنم! ببینید چه چیزی بوده. ببینید چه اراده‌ای داشته. چه قدرتی داشته. این حسینی بود. خدا رحمتش کند.

 

نقطه‌های وصل

این رجاءها، این نقطه‌های وصل، وصل می‌شوند به هم. وقتی وصل شدند به هم دیگر همیشه با شما هستند. قونوَی به استادش می‌گوید به من توحید ذاتی مستمر بده. زیارت عاشورا این ثواب‌های عظیم را دارد. بهترین جایش سجده‌اش است. در سجده می‌گوید: «اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشَّاکِرِینَ لَکَ عَلَى مُصَابِهِمْ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى عَظِیمِ رَزِیَّتِی اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی شَفَاعَةَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ وَ ثَبِّتْ لِی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَ أَصْحَابِ الْحُسَیْنِ». یعنی بهترین جای زیارت عاشورا این است. « وَ ثَبِّتْ لِی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَ أَصْحَابِ الْحُسَیْنِ». این مهم است. خیلی‌ها با حسین( علیه السلام ) هستند ولی یک لحظه، دو لحظه، یک روز، دو روز. ولی آن کسی مرد است که « ثَبِّتْ لِی »؛ همیشه ابی‌عبدالله( علیه السلام ) با او باشد. امام( رحمة الله علیه ) حسینی شده بود. امام( رحمة الله علیه ) تجلی امام حسین( علیه السلام ) بود. وقتی می‌گوید والله قسم یک لحظه نترسیدم، این تجلی امام حسین( علیه السلام ) نیست؟ این تجلی خدا نیست؟ این تجلی امیرالمؤمنین( علیه السلام ) نیست؟ رغبت اینگونه به وجود می‌آید. طرف می‌گوید این حرف‌ها گنده‌تر از دهن ما است. هیچ نترسید. بله ما هیچ چیز نداریم، ولی استاد خوبی داریم. مولای خوبی داریم. مولای ما حسین( علیه السلام ) است. مولای ما امیرالمؤمنین( علیه السلام ) است. او می‌برد ما را. ما صلاحیت نداریم این راه را برویم، ولی او می‌برد ما را. نترسید. اگر علی( علیه السلام ) ساربان است، می‌داند شترش را کجا بخواباند. درست می‌شود. انسان راه را ترک نکند. پس رغبت خیلی مهم است.

 

ارادۀ پاکیزه

بعد عرض شد رغبت سه درجه داشت که درجۀ سومش رغب اهل شهود بود. رغب اهل شهود که درجۀ سوم بود خودش سه درجه داشت. درجۀ اولش را گفتیم. «تَشَرُّفٌ يَصْحَبُهُ تَقِيَّه»[4]. این را گفتیم. درجۀ دوم بودیم. «تَحْمِلُهُ عَلَيْهَا هِمَّةٌ نَقِيَّه». درجۀ دومِ رغبت که خداوند إن‌شاءالله قسمت همۀ ما بکند ارادۀ پاکیزه لازم دارد. « نَقِيَّه». مثل امام علی النقی( علیه السلام ). حالا ارادۀ پاکیزه چیست؟ گفتیم اراده از یک نظر چهار مرتبه دارد. از یک جهت سه تا تقسیم بندی داشت؛ ارادۀ نفسانی، حیوانی، عقلانی و ربانی. ولی این یک تقسیم بندی دیگر است که این هم خوب است. می‌‌‌گوید اولین درجه‌اش این است که انسان ارادۀ فعل خیرات را داشته باشد. بعضی‌ها دائم دنبال عمل خیر هستند. آفرین به کسانی که دائم دنبال خیر هستند. این مراتب را هیچ موقع فکر نکنید که یک‌دفعه به انسان توحید ذاتی می‌دهند نه؛ باید پله پله رفت. البته به انسان نشان می‌دهند. مرتبۀ بالا را به انسان نشان می‌دهند اما انسان یک‌دفعه نمی‌رسد. به حرف نمی‌شود. تلاش می‌خواهد. زحمت می‌خواهد. یک ساله و دو ساله هم نمی‌شود. زحمت و تلاش می‌خواهد. کار می‌خواهد. سید مهدی بحرالعلوم بود بنظرم می‌گوید من بیست سال زحمت کشیدم فقط یک صفت اخلاقی که عبارت بود از اوهام و خیالات، آن را توانستم کنترل کنم. بیست سال! کار می‌خواهد. زحمت می‌خواهد. تلاش می‌خواهد. خدا را شکر که زحمت می‌خواهد. انسان باید برود. ما باید به یک جایی برسیم که از زمین خوردن نه تنها ناراحت نشویم بلکه خوشحال شویم. چرا؟ چه کسی زمین می‌خورد؟ نَفْسِ پلید است دیگر. روح که زمین نمی‌خورد. روح مدام شعله‌ور می‌شود. با سختی و بلا روح قوی می‌شود. «أَلْبَلآءُ لِلْوِلاء»[5]. روح الله تجلی می‌کند. کیست که ناراحت می‌شود؟ نَفْس. بگذار بشود. دندش نرم. اصلاً خدا ریشه‌اش را بکند به حق امام‌زمان( عجل الله تعالی فرجه الشریف ). إن‌شاءالله در همین مجلس همین امشب که توسلمان به امام کاظم( علیه السلام ) است، امام کاظم( علیه السلام ) بلد است چگونه ریشۀ نَفْس را بکند. یک نگاه می‌کند به آن فاحشه، خدایی می‌شود. اراده‌اش می‌شود ارادۀ ربانی. فاحشه‌ای که اراده‌اش ارادۀ شیطانی است، امام کاظم( علیه السلام ) به او یک نگاه می‌کند اراده‌اش می‌شود ارادۀ ربانی. ببینید چگونه بلد است. إن‌شاء‌الله در همین مجلس به ما ارادۀ ربانی بدهد و ریشۀ این نَفْس ملعون را بکند به حق امام‌زمان( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) با یک معجزه إن‌شاءالله همۀ ما را برساند به ارادۀ ربانی و آن را تثبیت کند در وجودمان. صلوات.

 

ارادۀ خیرات

اولین مرتبه را می‌گوید ارادۀ خیرات است. دنبال خیر باشید. نَفْس سوارمان است. جلوی زن، جلوی شوهر، تکبر، منیّت، جلوی پدر و مادر، جلوی بچه، جلوی دوست. چه وضعش است. ما جلوی خدا هستیم. جلوی خدا شیرین‌کاری کنید. ما در محضر خدا هستیم. ما در محضر امیرالمؤمنین( علیه السلام ) هستیم. ما در محضر امام‌زمان( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) هستیم. انسان باید شیرین کاری بکند. در محضر امیرالمؤمنین( علیه السلام )، در محضر امام‌زمان( عجل الله تعالی فرجه الشریف )، در محضر خدا. مرتبۀ دوم «استغنائک عن الاشیا خیر من استغنائک بها»؛ اینکه از اشیاء استغنا پیدا کنیم بهتر از این است که به وسیلۀ آنها مستغنی بشویم. یعنی یک‌دفعه مثلاً می‌گویی خدایا یک پولی برسان، فلان گرفتاری که دارم برطرف شود. یک‌دفعه می‌گویی خدایا به من غنایی بده که نیاز به پول پیدا نکنم. این دومی بهتر است. بعضی‌ها اینگونه هستند. خوشا به حالشان. از دنیا بی‌نیاز هستند. دلشان را خدا غنی کرده. دلشان را اهل‌بیت( علیهم السلام ) غنی کرده. دلشان را قناعت و بی‌نیازی از دنیا غنی کرده. إن‌شاءالله خدا به ما این غنا را بدهد به حق امام‌زمان( عجل الله تعالی فرجه الشریف ). صلوات.

 

او

سومی ارادۀ ترک ماسوی الله است. و خود حق جل و علا، ارادۀ ربانی. چهارمی هم فانی شدن و بقاء به ارادۀ الله. چهارتا مرتبه دارد. فقط ارادۀ خدایی در وجود انسان باشد. می‌گوید آقا نمی‌شود. چرا نمی‌شود. خدا می‌تواند. ما نمی‌توانیم. ولی خدا می‌تواند. خدا درست می‌کند. ما باید برویم. یک کارهایی هست دست ما است؛ یک کارهایی هست دست خداست. ما باید وظیفه‌مان را انجام بدهیم؛ خدا بلد است چه کار کند. ما باید عبد باشیم. ما باید نوکر باشیم. خدا درست می‌کند. «اَلْعُبودِیَّةُ جَوْهَرَةٌ کنْهُهَا الرُّبوبِیَّة»[6]. عبودیت کار ما است، ربوبیت کار اوست. درست می‌کند. الان در طول زندگی ما چه کسی تا به حال به ما عنایت کرده؟ ما بودیم؟ نه، خدا بوده. ما خودمان نماز خواندیم؟ خودمان عبادت کردیم؟ همه‌اش کار خدا بوده و اهل‌بیت( علیهم السلام ). ما چه کاره بودیم؟ همه‌اش مال اوست.

 

نشانه‌های ارادۀ قوی

گفتیم همت یعنی عزم و ارادۀ قوی. بعد گفتیم مرحلۀ دوم رغبت، یعنی رغبت و شوق. اشتیاق به خدا که نیرو و موتور محرکۀ ما است مرتبۀ دومش ارادۀ پاکیزۀ قوی و الهی و ربانی است. این را انسان پیدا کند. این مرتبۀ دومش است. بعد گفتیم یک نشانه‌هایی دارد. اگر اشتباه نکنم نهمین نشانه بودیم. داشتیم نشانه‌های ارادۀ قوی را می‌گفتیم. نشانۀ نهم این است: «اقصُرْ هِمَّتَكَ على ما يَلزَمُكَ ، و لا تَخُضْ فيما لا يَعنيك»[7]. معجزه کرده. مولا می‌فرماید تمام اراده‌ات را بگذار برای آن کارهایی که به دردت می‌خورد و لازم است برایت. نه برای کارهایی که به دردت نمی‌خورد. « فيما لا يَعنيك». نه به درد دنیایت می‌خورد نه به درد آخرتت. ما چقدر مشغول لهو و لهب و مشغول کارهای بیهوده هستیم. چقدر از عمر ما صرف خواب شده و به هدر رفته. من خودم را عرض می‌کنم. همین خواب ما. خدایی نکرده بدون وضو بخوابیم. انسان یک وضو بگیرد موقع خواب، خوابش می‌شود عبادتگاه. چقدر زیباست. تا صبح برایت ذکر می‌نویسند. با یک وضو. ما چقدر خواب‌هایمان را از بین بردیم؛ نابود کردیم.

 

تفریح

 علامت همت قوی این است؛ «اقصُرْ». قصر یکی از صنایع بلاغی است. یعنی انحصار. یعنی منحصر کن اراده‌ات را در چیزهایی که لازم است برایت. این به این معنا نیست که حالا برویم خانه، مثل برج زهر مار، برویم به طرف مثلاً عبادت. بیچاره خانوادۀ بدبخت! نه بابا جان. با آن‌ها هم خوش اخلاق باشیم. با آنها تفریح کنیم. تفریح هم یکی لوازم است. امام صادق( علیه السلام ) می‌فرمایند: مؤمن وقتش را چهار قسمت می‌کند. بعد می‌فرماید مهم‌ترینِ آن تفریح است. چرا؟ چون می‌فرمایند: اگر تفریح نداشته باشید قدرت عبادت هم پیدا نمی‌کنید؛ قدرت بر انجام وظائف هم پیدا نمی‌کنید. پس آن چیزهایی که لازمت است فقط عبادت نیست، برای خودت و خانواده‌ات تفریح هم بگذار. البته برای ما اگر بتوانیم بهترین تفریح فرمود سه چیز است؛ نماز شب، زیارت برادران دینی، ازدوج. إن‌شاءالله همۀ برادران و خواهرانی که ازدواج نکردند ازدواج خوبی به معجزۀ الهی برایشان فراهم کند. یک رفیق راه الهی برایشان فراهم کند. صلوات.

 

خشنودی خدا

این طرف می‌گوید «اقصُرْ»؛ تمام هستی‌ات را خدا قرار بده. آن طرف هم می‌گوید « لا تَخُضْ ». یعنی فرو رفتن. یعنی مُنغَمِر شدن. یعنی تمام هستی‌ات را چیزهایی قرار نده که به دردت نمی‌خورد. بلکه بالاتر، نابودت می‌کند. از هستی ساقط می‌کند. ترک حرام. ترک شبهه‌ناک. اصلاً بگو ترک حلال. إن‌شاءالله خدا به ما توفیق بدهد که ترک ماسوی الله داشته باشیم. این می‌شود نشانۀ همت. دهمین نشانۀ خدا «اِنّ اللّهَ تَعالي يُحِبُّ مَعالي الاُمورِ و أشرافَها و يكرَهُ سَفسافَها»[8] است. خدا آن کارهای پست را خوشش نمی‌آید. کارهای بلند را دوست دارد. همت بلند نشانه‌اش چیست؟ خشنودی خدا. این روایت نشان می‌دهد که دهمین نشانۀ همت بلند، خشنودی خدا است. اگر می‌بینی همتت بلند است بدان که خدا از تو راضی است. اما اگر می‌بینی همتت پست است، رفتی دنبال دنیا، رفتی دنبال شکم و زیر شکم، بدان که خدا از تو ناراضی است. بدان که اهل‌بیت( علیهم السلام ) از او ناراضی هستند. بعضی‌ها می‌پرسند از کجا بدانیم خدا از ما راضی است؟ اگر تمام هستی‌ات شده رفتن به طرف خدا، تمام هستی‌ات رفتن به طرف علم شده، تمام هستی‌ات رفتن به طرف عبادت شده، تمام هستی‌ات شده به طرف نوکری مردم، نوکری خانواده، نوکری خدای تبارک و تعالی‌و‌اهل‌بیت( علیهم السلام )، بدان که خدا از تو راضی است. یقین داشته باش که خدا از تو راضی است. پس دهمین علامتِ همتِ بلند خشنودی و رضای خدا است. «رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ۚ ذَٰلِكَ لِمَنْ خَشِيَ رَبَّه »[9]. خدا إن‌شاءالله خشیت الهی را در قلب ما زنده کند.

 

شرافت

یازدهمین نشانۀ همت بلند این است که کسی که همتش بلند است به کمتر از بهشت راضی نمی‌شود. این روایت از امیرالمؤمنین( علیه السلام ) است. تازه بهشت اولش است. اگر بالاتر باشد که انسان وجه الله را می‌خواهد. تا وجه الله هست، تا خدا هست، بهشت به کار انسان نمی‌آید. می‌گوید روز قیامت آنهایی که زیر سایۀ امام حسین( علیه السلام ) هستند، حوری‌های بهشتی می‌گویند بیایید از ما استفاده کنید، می‌گویند نه ما زیر سایۀ مولایمان را رها نمی‌کنیم. دوازدهمین نشانۀ همت بلند شرافت است. «اَلشَّرَفُ بِالْهِمَمِ الْعالِيَةِ لا بِالرِّمَمِ الْبالِيَه»[10]؛ شرف و شرافت به همت بلند است، نه به این استخوان‌های پوسیده. این استخوان‌هایی که می‌پوسد، در قبر معلوم است که چه می‌شود. معلوم است چه بلایی به سرش می‌آید. اینکه باقی نیست، فانی است. نشانۀ همت بلند، شرافت طبع است. بعضی‌ها پست و خسیس هستند؛ اما بعضی‌ها شریف هستند. امیرالمؤمنین( علیه السلام ): «لا شَرَفَ كَبُعدِ الهِمَّة»؛ اصلاً شرافتی بالاتر از همت بلند وجود ندارد. اراده و همت چقدر زیبا است. اصلاً شخصت هر کسی را با همت و اراده‌اش می‌سنجند. می‌بینید چه دارد می‌گوید. می‌گوید «لا شَرَفَ كَبُعدِ الهِمَّة». اراده‌ات که درست شود مرادش هم دنبالت می‌آید. نترس. بیشترین چیزی که اراده را نابود می‌کند در بین روایات دارد که دنیا و شهوت و تَغَنّی است. دنبال تَغَنّی و غنا رفتن است. افرادی که غرق موسیقی‌های غنا می‌شوند، دنبال شهوات و دنبال تجمل می‌روند، اینها اراده را نابود می‌کند.به بعضی‌ها می‌گویی موسیقی گوش نکنید، فکر می‌کند حالا چه چیزی است این موسقی. امام( رحمة الله علیه ) می‌فرماید بدترین چیز برای نابود کردن اراده غنا است.

 

رفعت

اما علامت سیزدهم. سیزده عدد مولا است. میلاد امیرالمؤمنین( علیه السلام ) است. سیزدهمین نشانه‌اش عظمت پیدا کردن، رفعت پیدا کردن در نزد انسان‌ها است. امام( رحمة الله علیه ) را همۀ عالم عظیم‌القدر می‌شمردند؛ حتی دشمنان. الان الحمدلله رهبرمان، سپاه، تمام دنیا چون اراده‌شان قوی است، تمام دنیا می‌ترسند و حساب می‌برند. ارادۀ قوی سبب می‌شود دیگران تعظیم کنند در مقابل آن شخص. خیلی مهم است. اراده‌مان را قوی کنیم. این نکته که مولوی می‌گوید «آب کم جو تشنگی آور به دست تا بجوشد آبت از بالا و پست». ما بعضی‌هایمان هستیم مدام دنبال آن نهایت هستیم. نه، تو الان خودت را کامل کن. کلاس اول هستی، کلاس دوم هستی، درجۀ سوم ایمان هستی، درجۀ چهارم هستی، درجۀ پنجم هستی؛ هرچه هستی خوب باش. در روایت می‌فرماید: نگاه نکنید به کمیت کارتان، نگاه کنید به کیفیت کارتان. هرچه هستی، هر کجا هستی کیفیت کارت را کامل کن. این خیلی مهم است. خودمان را کامل کنیم. اینجا آقا می‌فرمایند: کسی که همتش بلند باشد– «ما رُفِعَ اَمرُ کَهِمَّهِ»؛ هیچ چیزی مثل همت مرد باعث رفعتش نمی‌شود. شهید فهمیده یک شهید معمولی بود؛ سیزده سالش بود. اتفاقاً این هم سیزده است. سیزدهمین نشانه همت است. شهید فهمیده سیزده سالش بود ولی امام فرمود رهبر ماست. امامی که رهبر کل عالم بود، گفت رهبر ما این کودک سیزده ساله است. چرا؟ چون در همان جایگاهِ خودش نظیر نداشت. هر جایی هستی بی‌نظیر باش. به قول استاد ورزشِ ما می‌گفت اگر کمربند زرد هم هستی کمربند زرد بی‌نظیر باش. اگر کمربند آبی هستی در آن بی‌نظیر باش. مهم نیست چه درجه‌ای داری. مهم بی‌نظیر بودن است. وقتی در آن درجه‌ای که هستی بی‌نظیر باشی، پیغمبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) با تو است. خدا با تو است. اهل‌بیت( علیهم السلام ) با تو است. همه با تو هستند.

 

حجت خدا

حقیر اگر صدایم می‌رسید به مردم ایران، به آنها می‌گفتم، اگر صدایم می‌رسید به مردم جهان به مردم جهان می‌گفتم، ای مردم دنیا ای مردم ایران الان ما در نظام جمهوری اسلامی پشت سر رهبری هستیم که نائب امام‌زمان( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) است. اگر این را بفهمیم جهانی می‌شویم. چرا می‌گوید اگر کسی پشت سر امامی که عارف باشد، فقیه باشد، عالم باشد، یک رکعت نماز او می‌شود دو هزار رکعت. شما هم ثواب آقا را می‌برید. هیچ فرقی نمی‌کند. به شرطی که بدانی کجا هستی. یک زمانی بود، البته همیشه اینگونه بوده، ولی یک زمانی بود مردم نمی‌شناختند و معرفت نداشتند، ولی الان الحمدلله معرفت پیدا کردند. ما الان بدانیم در چه جایگاهی هستیم. در روایت مبارکه دارد «إنَّ العالِمَ حُجَّه». در یک روایت دیگر دارد «إنَّ المؤمِنَ حُجَّه». نه عالِم، بلکه مؤمن حجت است. شما می‌توانی حجت خدا باشی. حاج قاسم سلیمانی حجت خدا نبود؟ به خدا بود. حجت خدا بر تمام مردم دنیا بود. لذا رئیس جمهور آمریکا دستور می‌دهد شهیدش کنند. با دستور مستقیم رئیس جمهور آمریکا. چرا؟ چون «إنَّ المؤمِنَ حُجَّه». اگر یک زمانی منِ تقوایی این روایت را معنی می‌کردم می‌گفتم یک مؤمن می‌تواند حجت خدا بشود بر تمام عالم، مردم مسخره می‌کردند، ولی الان دیگر همه دارند می‌بینند معجزۀ خدا را که یک مؤمن می‌تواند بشود حجت خدا. یک عالِم می‌تواند بشود حجت خدا. یک زمانی اگر می‌گفتم «إنَّ العالِمَ حُجَّه»، می‌گفتند این حرف‌ها چیست، حجه مال امام‌زمان( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) است! حجت‌بن‌الحسن‌المهدی. ولی الان با آمدن ولایت فقیه یک عالِم می‌شود حجت خدا. یک مؤمن می‌شود حجت خدا. پس سیزدهمین نشانه می‌گوید هر جایگاهی داری- ما معمولاً چرا دست از راه خدا بر می‌داریم؟ چون می‌گوییم من پنجاه سال باید بیایم طلبگی، بیایم درس بخوانم، بروم سپاه نوکری بکنم. آیا چه شود، برسم یا نرسم. شُل می‌شوی. ولی اگر بدانی که همین الان یک سپاهی هستی، یک طلبه هستی، همین الان می‌توانی مشغول طلبگی هم باشی، مشغول درس هم باشی، مشغول نوکری نظام هم باشی، مشغول نوکری مردم هم باشی، حجت خدا باشی. در همین جایگاهی که داری.

 

اردۀ آهنین

بزرگواری بود که امام‌زمان( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) را می‌دید. پرسیدند از  او که چگونه امام‌زمان( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) را می‌بینی؟ گفت من اگر امام‌زمان( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) نبینم از غصه دق می‌کنم، می‌میرم. چون یک عمری دارم سرنوشت برایم نوشته شده- در روایت دارد امیرالمؤمنین( علیه السلام ) می‌فرمایند: اَجَل شما سپر شما است. دیدید افرادی را که حمله می‌کنند به طرف دشمن، نمی‌ترسند، نمی‌میرند و طوری‌شان نمی‌شود؛ چون اجلشان، آن مُسَّمی مشخص است. شهادت مرگ را زود نمی‌کند، مرگ شما در شهادت می‌شود. این شخص گفت من عمرم مشخص است. اگر نبینم امام‌زمان( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) را سکته می‌کنم می‌میرم. برای همین امام‌زمانم را می‌بینم. خدا نمی‌گذارد بمیرم. می‌خواهم این را عرض کنم. اینگونه باید انسان طالب باشد. انسان باید اینگونه باشد. اینطوری بخواهید. اراده‌اش باید این باشد. حالا کفاش بود، پینه دوز بود، هرچه بود. اراده باید این باشد. إن‌شاء‌الله خداوند همچنین ارادۀ آهنینی. یک اراده علوی، یک ارادۀ حسینی. در همین مجلس به برکت معجزه امام کاظم( علیه السلام ) به تک تک ما عنایت کند. صلوات.

 

توسل

توسل امشب به امام کاظم( علیه السلام ) است. یادش به‌خیر کاظمین چه حال و هوایی دارد. مخصوصاً شب‌های جمعه. ما یک شب که رفته بودیم کاظمین نزدیک اربعین بود. همه می‌رفتند کربلا ما رفته بودیم کاظمین. خلوت بود. ضریح در اختیار ما بود. ما بودیم و ضریح. چند نفری بودیم. یک شب جمعه بود من یادم هست. انقدر این نور عظیم بود که اصلاً دلمان نمی‌خواست برای اربعین آمده بودیم ولی دلمان نمی‌خواست برویم. لذا در یک روایتی دارد زیارت امام کاظم( علیه السلام ) اعظم القدرا است. عظمتش بیشتر است از کربلا. از یک جهت کربلا بالاتر است- روایت دارد از یک جهت زیارت کاظمین بالاتر است. واقعا امام کاظم( علیه السلام ) یک معجزه است. معجزۀ عجیبی است. «و العلوم الکاظمیه». امام کاظم( علیه السلام ) حالاتش در امام های( علیه السلام ) ما یک تشخص عجیبی دارد یک بزرگواری هست که خیلی اهل بیتی است. بعد گفت چون امام کاظم( علیه السلام ) ده آخر ماه مبارک شب تا صبح این ذکر را می‌گفت. می‌گفت «عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِكَ فَلْيَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِك» می‌گفتم من گناهم گناه عظیمه است. من را ببخش. شب تا سحر. این را می‌گفت. بعد این دوست ما که خیلی مؤمن است واقعاً چیز عجیبی است. یک معجزه است. از علما واقعاً خوب است. یک‌دفعه به من می‌گفت امام کاظم دلیل اینکه اینقدر استغفار می کرده این بوده که زن و بچه زیاد داشته از اینها استغفار می کرده. من گفتم اتفاقاً از این جهت امام کاظم( علیه السلام ) مقامش از تمام چهارده معصوم( علیهم السلام ) بالاتر است. چرا؟ چون شما هرجا در ایران بچه‌های امام کاظم( علیه السلام ) اگر نبودند می‌مردیم. برای ما اینطور نیست؟ همین امام‌زاده صالح همین امام‌زاده شاهچراغ. امام‌زاده پنج‌تن. سه تایشان بچه‌های امام کاظم( علیه السلام ) هستند. گفتم اتفاقاً این عظمت امام کاظم( علیه السلام ) است. ببینید چه معجزه‌ای است. بچه‌هایش اینطوری دارند ایران را زنده کردند. همین حضرت معصومه( سلام الله علیها ) آن شعر امام( رحمة الله علیه ) را یک بار خواندم إن‌شاءالله باز هم باید با هم بخوانیم. امام( رحمة الله علیه ) می‌گوید فیض مقدس، وجه تام خدا، بعد می‌فرماید موسی و عیسی دو طفل هستند. در مقابل امام یک ذره‌ای الکی صحبت نمی‌کرد. دیدیده بودید دیگه یک ذره‌ای الکی صحبت نمی‌کرد. می‌گوید حضرت عیسی و موسی دو تا بچه هستند در مقابل حضرت معصومه( سلام الله علیها ). من یک زمانی بود در حوزۀ مروی گفتم به نظر من مقام حضرت اباالفضل( علیه السلام ) از حضرت موسی و عیسی بالاتر است، طلبه‌ها مسخره‌ام می‌کردند! امام از من بالاتر می‌گوید. می‌گوید حضرت معصومه حضرت موسی کلیم الله و حضرت عیسی روح الله در مقابلش دو بچه دبستانی هستند. همین هم است من هم این اعتقاد را دارم. هرکه می‌خواهد هر چیز بگوید، بگوید. من اعتقاد دارم به اینکه ما هرچه داریم مال اهل‌بیت است. انبیاء نوکرشان هم هستیم، ولی خدا به ما چهارده معصوم و اهل‌بیت را داده. هیچ چیز دیگر هم برای ما جایشان را نمی‌گیرد. هیچ چیز دیگر. استاد ما همین‌ها هستند. هستی‌ِ ما هستند. امام کاظم( علیه السلام ) معجزه است. دخترش را ببینید چه کار می‌کند. می‌گوید شفاعت دخترش کافی است برای شفاعت کل شیعیان عالم. خدا را شکر امشب درِ خانۀ خوب کسی آمده‌ایم. یکی از مظلومیت‌های امام کاظم( علیه السلام ) که هیچ امامی نداشت چهارده سال در سیاه چال بود. سیاه‌چال می دانید چیست؟ سیاه‌چال زندانی بوده که در سرداب بود. بعد آفتاب نمی‌دیده یعنی روز و شب را تشخیص نتوانستند بدهند. چهارده سال بعد در زندان فقط یک وعده غذا می‌خورد. افطار فقط یک وعده افطارش هم اول تازیانه و لگد بود. یعنی این بدن همه‌اش زخمی شده بود. استخوان‌ها شکسته بود. بعد زنجیر را از دست و پاش باز نمی‌کردند . . .

 

منابع

[1]. سورۀ بقره، بخشی از آیۀ 238

[2]. همان

[3]. صلوات خواجه نصیر

[4]. منازل السائرین

[5]. شبیه به این در اصول کافی، ج ۲، ص ۱۰۹

[6]. تفسیرالصافی، ج 4، ص 365

تفسير كنز الدقائق،  ج ۱۱ ، ص ۴۶۹

[7]. غرر الحکم و درر الکلم، ج 1، ص 614

[8]. با اندک تفاوت در وسائل الشیعة  ج۱۷ ص۷۳

[9]. سورۀ بیّنه، بخشی از آیۀ 8

[10]. تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص 448، ح 10273

 

نوشتهٔ پیشین
درس اخلاق چهارشنبه 1401/03/04
نوشتهٔ بعدی
درس اخلاق چهارشنبه 1401/03/25

پست های مرتبط

نتیجه‌ای پیدا نشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید